واگویه های دل با "خودم"...



میشه دوباره چشات و ببینم.چشم تو چشم.محکمقوی بگم مررررسی.بگم ممنونبگم یه دنیا مدیونتم ولی نه. هیچی نگم. اینا کمن.این جمله ها ارزش کارتو میارن پایین.من مدویون دستاتم ک پشتم بود.مدیون چشایی ک بهم اعتماد به نفس می دادن.مدیون لب و دهنی ک ساعتها برام محکم و پر قدرت حرف زد . مدیونی پاهایی ک باهام اومد و رفت و برام اومد و رفتمدیون دلی ک پا به پام موتد. مدیون وجودی ک همه ی وجودش رو گذاشت ک من بشم من
12بهمن ماه ۱۳۹۹ دلم تو تپ و تاپه.انگار نمیخوام باور کنم. اما می خوام دور وایسم.اینو قول می دم ۲ تا لایک پست های آخر غذام. خشکم زده.یه کوچولو کلافه ام. نکنه با دیدن پست های بعدی. نه.اصلا قرار نیست تو متوجه بشی حال درونی من چی. من باید آدم باشم. یادم نره بی ظرفیت بشم خراب کردم و این بار شاید دیگه هیچ وقت حتی بعد از سالها یه لایک هم بهم نرسه هرچند ک تو دلم غوغایی هست.اما باید آروم باشم.

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ نویسی مدرسه تعالی مدیریت فروش ساز Azinshahre نمونه سوالات نقاشی ساختمان درجه یک گروه تلگرام فناوری نوین برند نیوز